مریوان در یک نگاه

ساخت وبلاگ

در روزگاری حاکمی بود که طوطی ای خاص داشت!
چرا که وی فقط سخنان حاکم را تقلید می کرد و همه نیز این را می دانستند!
روزی حاکم با جمعی از لشکریان جلسه مهمی گذاشته بود و مشغول صحبت بودند که ناگهان طوطی فریاد کشید :
برو زیر تخت !برو زیر تخت ! لشکریان با تعجب به طوطی نگاه کردند.
طوطی دوباره فریاد زد :
برو زیر تخت ماه بانو اومد! برو زیر تخت ماه بانو اومد! ( ماه بانو همسر حاکم و دختر یکی از حاکمان همسایه بود)

پس لشکریان که اخلاق طوطی را میدانستند نگاه معنی داری به هم کردند ولی کسی جرات نکرد حرفی بزند
فقط وزیر برای ماست مالی با ترس گفت : احتمالا حاکم با شخصی قایم باشک بازی می کرده و این جملات را فرموده اند !
طوطی دوباره فریاد زد که : لعنتی زود باش برو زیر تخت ماه بانو اومد!

حاکم که به شدت عصبانی شده بود به سمت طوطی حمله کرد تا وی را بگیرد
ولی طوطی پرواز کرد و در ارتفاعی بلند نشست و دوباره به تکرار آن حرفها مشغول شد !

حاکم گفت : ای طوطی ناجوانمرد ! حال که اینچنین عیله من سخن گفتی
من نیز آن طوطی زیبای ماده را که مال حاکم همسایه بود و قرار بود برایت بیاورم تا ماه بانویت شود دیگر نمی آورم!

طوطی که این را شنید فریاد زد که :
ماه بانو نمی خواهم برایم از همان کنیزکان زیر تخت بیاور!

مریوان در یک نگاه...
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 762 تاريخ : جمعه 26 / 8 ساعت: 4:00

مردی مرغ چکاوکی را به دام انداخت و خواست که او را بخورد . چکاوک که خود را اسیرمرد دید گفت ای بزرگوار تو در زندگی ات این همه مرغ و خروس و گاو و گوسفند خورده ای و از خوردن آن زبان بسته ها هرگز سیر نشده ای و از خوردن من هم سیر نخواهی شد.
پس مرا آزاد کن تا به جای آن سه پند به تو بدهم که در زندگی ات به دردتبخورند و با به کار گیری آنها نیکبخت شوی.
اولین پند این است که هرگز سخن محال را باور نکن .

مرد که از شنیدن اولین پند خشنود شده بود چکاوک را رها کرد و چکاوک بر سر دیوار نشست
و گفت پند دیگر اینکه هرگز بر گذشته غم نخور و بر آنچه از دست داده ای حسرت نخور.

سپس ادامه داد . اما در بدن من مرواریدی گرد و گرانبها وجود داشت به وزن 300 گرم
که با آزاد کردن من بخت خود و سعادت فرزندانت را بر باد دادی زیرا مانند آن در عالم وجود ندارد.

مرد از شنیدن این سخن از حسرت و ناراحتی به خود پیچید و شیون کرد .
چکاوک که حال او را دید گفت مگر نگفتم بر گذشته غم نخور و حسرت چیزی را که از دست دادی نخور ؟
و مگر نگفتم حرف محال را باور مکن من 100 گرم هم نیستم چگونه مرواریدی 300 گرمی در بدن ما جا می گیرد؟

مرد که به خودش آمده بود، خوشحال شد که چکاوک دروغ گفته و پرسید خوب پند سومت چیست؟

چکاوک گفت: با آن دو پند چه کردی که سومی را به تو بدهم؟!!!

مریوان در یک نگاه...
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 887 تاريخ : جمعه 14 / 7 ساعت: 4:32

​برای مشاهده و دانلود فیلمی در این خصوص روی عکسهای زیر کلیک نمایید

 

 

گیوه یا کلاش، میان زاگرس نشینان قدمتی هزار ساله دارد اگر چه برای تولید گیوه تاریخ دقیق و مدونی وجود ندارد اما بدون شک جزء اولین پاپوش های سنتی بشر است که انسان مبتکر دوران های گذشته با بهره گیری از مواد اولیه فراوان و ارزان قیمت طبیعی در دسترس و ذوق سرشار خویش اقدام به تولید دستی آن نموده است.

انسان های هوشمند در گذشته توانسته اند با تولید گیوه ،کفشی عرضه کنند که توان مقابله با گذرگاههای صعب العبور منطقه زاگرس را داشته باشد و تاب مقاومت در مناطق کوهستانی و سنگلاخی را آورده و در عین حال سبک و راحت باشد.

زادگاه اصلی کلاش را منطقه اورامانات می دانند ولی گستره این مصنوع بشری منطقه کوهستانی کردستان و کرمانشاه است.

گذرگاه های صعب العبور، کم بودن راههای ارتباطی ماشین رو، نوع معیشت مبتنی بر دامداری و کشاورزی، ضرورت تحرکت فراوان در فصول بهار و تابستان و پاییز که فصل های کار هستند، پا افزاری را می طلبد که سبک، راحت و مقام، خنک و در عین حال ارزان باشد و امکانات آن در خود منطقه شهری و عشایری و روستایی موجود و اهالی خود قادر به تولید آن باشند که این همه در تولید گیوه لحاظ شده است.

از مزایای این پای افزار می توان به سبک، طبیعی بودن تمامی مواد آن به شکلی که بعد از استهلاک جذب طبیعت می گردد، مقاوم بودن نسبت به کفش های معمولی، چون هر لنگه ی آن چپ و راست ندارد استهلاک به یک اندازه است و دوام آن را بالاتر می برد، چون از الیاف سلولوزی است ، جذب رطوبت آن زیاد است و پا در آن بو نمی گیرد، در دسترس بودن مواد ساخت آن در منطقه، ساخت و تولید کلاش در حداقل مکان موجود و با سرمایه گذاری بسیار اندک ممکن است.

این پای افزار زیبا و شکیل است و تولید آن باعث اشتغال می گردد.

گیوه زیرپارچه ای یا همان کلاش، در کردستان مخصوصاً اورامانات گیوه کشی و تولید گیوه زیره پارچه ای مرسوم است و کلاش های حجیج و نودشه (از روستاهای استان کرمانشاه در منطقه اورامانات) که از مراکز قدیمی و مهم تولید این نوع گیوه است بسیار معرف هستند.

کار گیوه کشی در دو مرحله کارگاهی و خانگی انجام می شود.

زیره گیوه کفه ایی پارچه ای است که طی مراحل مختلفی تهیه می شود بدلیل دشواری کار در مراحل مختلف این حرفه خاص مردان است و زنان هیچ نقشی در تهیه آن ندارند.

در کارگاههای آموزشی صنایع دستی کردستان، کار آموزان مرد در این دوره ها نحوه ساخت زیره را بطور کامل فرا می گیرند.

بعد از فراگیری اعمال مربوط به زیره گیوه در مغازه ها و با ابزارهای گوناگون و همیشه بدست مردان انجام می گیرد و کلاً مربوط به تخت گیوه است و به علت اینکه ساختن زیر گیوه مستلزم نیروی زیاد است و یک کار فنی و تخصصی و سنگین است فقط توسط مردان انجام می گیرد.

عملیات خانگی بر روی رویه توسط زنان و مردان انجام می گیرد و ابزار آن فقط یک سوزن است.

مریوان در یک نگاه...
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 2089 تاريخ : شنبه 1 / 7 ساعت: 19:32

تالاب آب شیرین زریبار (به کردی: ZRÊBAR, ZRÊWAR) در فاصله ۳ کیلومتری غرب شهر مریوان، در کردستان ایران و از مکان‌های دیدنی و گردشگری این استان است. آب تالاب شیرین است و از تعدادی چشمهٔ کف‌جوش و بارش تأمین می‌شود. در بیشتر زمستان‌ها سطح دریاچه کاملاً یخ می‌بندد. این تالاب در طول جغرافیایی 8/46 و عرض جغرافیایی 32/35 و ارتفاع ۱۲۸۵ متری از سطح دریا واقع گردیده‌است. طول دریاچه زریوار حدود ۵ کیلومتر و عرض آن حدود ۱٫۶ کیلومتر است. وسعت تالاب به دلیل تغییرات حجم آبی در فصول مختلف متغیر و حداکثر عمق آن ۵/۵ متر است.تالاب زریبار یکی از منحصر به فردترین دریاچه‌های آب شیرین در جهان بشمار می‌رود و کلیه شرایط جامع یک تالاب بین‌المللی را داراست و حتی مواردی از رفتار و عملکرد برخی از موجودات مشاهده می‌گردد که تاکنون مطالعه و یا اعلام نشده‌است که نیاز به بررسی بیشتر را می‌طلبد.حجم تقریبی آب تالاب حدود ۳۰ میلیون متر مکعب برآورد شده‌است. محیط تالاب حدود ۲۲، ۵کیلومتر و میزان متوسط بارندگی ۷۸۶ میلیمتر در سال است. رطوبت نسبی برابر ۴/۵۸ درصد و متوسط تبخیر سالیانه معادل ۱۹۰۰ میلیمتر گزارش شده‌است. اکوسیستم تالاب: تالاب زریبار به عنوان یک واحد اکولوژیکی و یک اکوسیستم آبی در کردستان پدیده‌ای بسیار زیبا و نادر می‌باشد.

زریوار با قرار گرفتن در یک دره طولی نسبتاً وسیعی از دو طرف غرب و شرق با کوههای پوشیده از جنگل احاطه شده‌است. پوشش غالب اراضی در این منطقه را جنگل و بیشه زارهای نیمه انبوه تشکیل می‌دهند که گونه غالب جنگلی آن بلوط ایرانی بوده و در حالیکه سایر گونه‌های جنگلی دیگر مانند گلابی وحشی، زالزالک، بادام در شیبها و نقاط مختلف آن خودنمایی می‌کند. پوشش گیاهی: از پوشش‌های گیاهی دریاچه می‌توان به گیاهان شناور چون سراتوفیلیوم، سریوفیلیوم و گونه‌هایی از گیاهان خاردار و از گیاهان حاشیه‌ای می‌توان به گونه‌های نی، هزارنی، بارهنگ آبی، نیلوفر آبی، علف هفت‌بند، پیچک‌ها، لویی و بزواش، جگن و نعناع اشاره کرد. آبزیان: گونه‌های بومی: سیاه ماهی خالدار، سیاه ماهی معمولی، عروس ماهی، ماهی گامبوزیا (در حال حاضر این گونه‌ها در دریاچه یافت نمی‌شوند) گونه‌های غیربومی: ماهی آمور سفید، کپور آیینه‌ای، کپور معمولی، کپور سرگنده (بیگ هد) و فیتوفاک اشاره کرد.ضمناً یک گونه مارماهی، ۵ گونه فیتوپلانکتون و ۱۷ گونه زئوپلانکتون شناسایی شده‌است. در خصوص گونه‌های وارداتی اخیر توسط سازمان شیلات و آبزیان می‌توان به گونه ماهی GAMBOSIA SIAAFFINHS از خانواده poecilidae و یک گونه میگوی غول پیکر آب شیرین اشاره کرد

پرندگان: در حال حاضر بیش از ۳۱ گونه پرنده بومی و مهاجر زندگی می‌کنند که از این تعداد تقریباً ۱۴ گونه بومی و مابقی انواع پرندگان مهاجرند. اردک سرحنایی و سرسبز (ANOS PLATYRHYNCHOS)، اگرتها، بوتیمار بزرگ و کوچک، انواع چنگر، پرستوهای دریایی، کشیم بزرگ (PODICEPS CRISTAFUS) و کشیم کوچک (TACHYBAPTUS RUFICOLIS)، کاکائیها، حواصیل خاکستری، خوتکا، گیلار، و پرندگان شکاری همچون سنقر تالابی و دلیچه از گونه‌های با اهمیت و ارزشمند این تالاب به شمار می‌آیند. پستانداران: سگ آبی، روباه، خوک وحشی، خرگوش، گراز و نوعی گربه وحشی (FILIS CATUS) است.لازم به ذکر است که گونه‌های یاد شده به ویژه پرندگان، همهٔ پرندگان تالاب را شامل نشده بلکه شامل پرندگانی است که بصورت اکثریت بوده و برای افراد قابل مشاهده و تشخیص‌اند که این خانواده‌ها در طبقه‌بندی تالاب‌ها حائز اهمیت می‌باشد. امکانات و تسهیلات برای گردشگران: 1.خرید از بازارچه مرزی باشماق در فاصله ۱۶ کیلومتری 2.نمایشگاه‌های صنایع دستی 3.پارکینگ کنار دریاچه 4.هتل چهار ستاره زریوار در کنار دریاچه 5.هتل چهار ستاره نوروز در مریوان 6.ستادهای اسکان مهمانان در تعطیلات عید و تابستان

برای دانلود نماهنک به ادامه مطلب بروید

مریوان در یک نگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 980 تاريخ : 9 / 6 ساعت: 5:39

اورامان یا اورامانات نام کلی منطقه ای است که بخش های از استان کردستان و کرمانشاه را شامل می شود که از شمال به مریوان، از جنوب به شهرستان جوانرود، از غرب به کشور عراق و از شرق به ارتفاعات شاهو محدود می گردد. دهستان اورامان تخت که سنجش از این سه گانه است در 60 کیلو متری شهر مریوان و در میان کوه های تخت، شاهو و کوسالان قرار گرفته با جمعیت بالغ بر 3000 نفر که به زبان اورامی که زبانی شبیه به زبان اوستایی است سخن می گویند. فرهنگ اورامان مملو از آئین ها و جشن هایی است که در طول سال ها تا حدود زیادی از تهاجم فرهنگهای دیگر در امان مانده و امروزه در قرن 21 نیز هم چنان توسط مردمان آن منطقه برگزار می گردد. شهرت اورامان تخت علاوه بر طبیعت انبوه، کوه ها، جنگل ها و چشمه ها، به دلیل یکی از مراسم های آئینی نیز به صورت سالانه و باشور و شکوه خاصی برگزار می گردد.

این مراسم، مراسم عروسی است نه به آن شکل و تصوری که ما از جشن عروسی داریم در سرتاسر اورامان مقبرهای فراوانی به نام پیران مختلف وجود دارد. یکی از این پیران که مردم اورامان قلبأ به کرامات وی اعتقاد دارند. پیر شالیار است شخصیتی عرفانی که برای مردم روستا و منطقه نمادی از مفاهیم بلند و متعالی روحانی است برخی از شواهد و متون وی را به همان ترتیبی که پیران دیگر گفتند زرتشتی معرفی می کنند. اما مردم روستا به دلیل اعتبار روایت سینه به سینه حدود 1000 سال است که جشن های پیر شالیار را برگزار می کنند .او را مسلمان دانسته و بر طبق شجره نامه موجود اعتقاد دارند که نسب وی در جد یازدهم امام جعفر صادق (ع) می رسد و البته برخی کتب نیز وی را از عرفای قرن 5 و 6 ه.ق معرفی می نمایند. وی در روستای اورامان تخت به دنیا آمده و از همان کودکی از نعمت داشتن پدر و مادر محروم بوده است. شالیار در کودکی و نوجوانی نیز دارای کراماتی بوده که دیگران را به تحیر وا داشته کراماتی که از قصه های زیادی در میان مردم وجود دارد. هنگامی که در سن جوانی بوده شهرت و آوازه اش به شاه بخارا می رسد. او نیز دختری کر و لال داشته و طبیبان از معالجه او عاجز شده. دختر خویش را به همراه برادر و همراهان دیگر راهی اورامان تخت می کند. گویند شاهزاده همین که وارد روستا می شود گوش هایش شنوا گردیده و قدرت تکلم پیدا می کند. شاه نیز او را به عقد پیر شالیار در آورده و جشن عروسی بزرگی برای آنها برگزار می کند جشنی که با گذشت قرن ها هنوزهم هر ساله به دلیل ارادت فراوان مردم به صاحب آن سالگردش را برگزار می کنند. عروسی پیر شالیار جز آئین های مذهبی است که سالانه هزاران نفر گردشگر و خبر نگار ایرانی و غیر ایرانی را در اوایل بهمن ماه به این منطقه می کشاند .این جشن دو هفته به طول می انجامد و دارای مراسم های فرعی است که توسط کودکان ، زنان ، مردان روستا در زمان های تعیین شده صورت می گیرد. مسئله اصلی در این عروسی نظم و مدیریت آن است که در طول قرن ها حفظ شده و کوتاهی در آن برای مردم روستا غیر قابل تصوروغیر قابل بخشش است.

برای دانلود مستند پیرشالیارادامه مطالب را مشاهده فرمایید

مریوان در یک نگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : اورامان,پیرشالیار,مریوان,کردستان, نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 892 تاريخ : پنجشنبه 9 / 6 ساعت: 2:07

 

 

مریوان در یک نگاه...ادامه مطلب
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : روستای هلوژان, نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 1068 تاريخ : پنجشنبه 2 / 6 ساعت: 17:56

روزگاری مرید ومرشدی خردمند در سفر بودند. در یکی از سفر هایشان در بیابانی گم شدند وتا آمدند راهی پیدا کنند شب فرا رسید. نا گهان از دور نوری دیدند وبا شتاب سمت آن رفتند. دیدند زنی در چادر محقری با چند فرزند خود زندگی می کند.آن ها آن شب را مهمان او شدند. واو نیز از شیر تنها بزی که داشت به آن ها داد تا گرسنگی راه بدر کنند.
File:Domestic goat kid in capeweed edit.jpg
روز بعد مرید و مرشد از زن تشکر کردند و به راه خود ادامه دادند. در مسیر، مرید همواره در فکرآن زن بود و این که چگونه فقط با یک بز زندگی می گذرانند و ای کاش قادر بودند به آن زن کمک می کردند،تا این که به مرشد خود قضیه را گفت.مرشد فرزانه پس از اندکی تامل پاسخ داد:"اگر واقعا می خواهی به آن ها کمک کنی برگرد و بزشان را بکش!".

مرید ابتدا بسیار متعجب شد ولی از آن جا که به مرشد خود ایمان داشت چیزی نگفت وبرگشت و شبانه بز را در تاریکی کشت واز آن جا دور شد....

سال های سال گذشت و مرید همواره در این فکر بود که بر سر آن زن و بجه هایش چه آمد.
روزی از روزها مرید ومرشد قصه ما وارد شهری زیبا شدند که از نظر تجاری نگین آن منطقه بود.سراغ تاجر بزرگ شهر را گرفتند و مردم آن ها را به قصری در داخل شهر راهنمایی کردند.صاحب قصر زنی بود با لباس های بسیار مجلل و خدم و حشم فراوان که طبق عادتش به گرمی از مسافرین استقبال و پذیرایی کرد، و دستور داد به آن ها لباس جدید داده و اسباب راحتی و استراحت فراهم کنند. پس از استرا حت آن ها نزد زن رفتند تا از رازهای موفقیت وی جویا شوند. زن نیز چون آن ها را مرید و مرشدی فرزانه یافت، پذیرفت و شرح حال خود این گونه بیان نمود:

سال های بسیار پیش من شوهرم را از دست دادم و با چند فرزندم و تنها بزی که داشتیم زندگی سپری می کردیم. یک روز صبح دیدیم که بزمان مرده و دیگر هیچ نداریم. ابتدا بسیار اندوهگین شدیم ولی پس از مدتی مجبور شدیم برای گذران زندگی با فرزندانم هر کدام به کاری روی آوریم.ابتدا بسیار سخت بود ولی کم کم هر کدام از فرزندانم موفقیت هایی در کارشان کسب کردند.فرزند بزرگ ترم زمین زراعی مستعدی در آن نزدیکی یافت. فرزند دیگرم معدنی از فلزات گرانبها پیدا کرد ودیگری با قبایل اطراف شروع به داد و ستد نمود. پس از مدتی با آن ثروت شهری را بنا نهادیم و حال در کنار هم زندگی می کنیم.
مرید که پی به راز مسئله برده بود از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه زده بود....

نتیجه:
هر یک از ما بزی داریم که اکتفا به آن مانع رشدمان است،و باید برای رسیدن به موفقیت و موقعیت بهتر آن را فدا کنیم.

مریوان در یک نگاه...
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : داستان, نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 2528 تاريخ : پنجشنبه 2 / 6 ساعت: 17:37

 

 

مریوان در یک نگاه...
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 1152 تاريخ : دوشنبه 30 / 5 ساعت: 21:16

 

 

 

مریوان در یک نگاه...
ما را در سایت مریوان در یک نگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کورش darbrzin بازدید : 2160 تاريخ : دوشنبه 30 / 5 ساعت: 21:01

خبرنامه